جغرافیای طبیعی روستا

روستای برآبادیکی ازروستاهای بخش سنگان ازتوابع شهرستان خواف ودرجنوب خراسان رضوی واقع شده  واین روستا در20 کلیومتری جنوب وجنوب شرقی خواف واقع شده است.

روستای برآباد برروی طول جغرافیای 60 درجه و14 دقیقه وعرض جغرافیایی 34 درجه و25 دقیقه قراردارد وارتفاع آن ازسطح دریا 878 متراست.

روستای برآباد دردشت صاف ویک دست واقع شده که ازطرف شرق وشمال شرقی به معدن سنگ اهن سنگان وکوههای الدنگ شیش  آب چشمه گل  وغیره ..محدود می شود.وارطرف غرب به زمینهای کشاورزی وچشمه ی حاجی بهرام ومیرزانصرالله ودوکوهه وازطرف شمال غربی به روستای مهراباد ونیشتفان وازطرف شمال شرقی به شهرستان خواف وروستای خرگرد وازطرف جنوب شرفی به شهرسنگان متصل است.

وجودمعدن سنگ اهن باعث رونق وآبادی روستا شده است

حوادث تاریخی روستا

/**/

یکی ازوقایع مهم وبلکه نابود کننده ای که خواف رابه ویرانی کشید ودوباره روی ابادی چندان چون گذشته به خودندید وقوع زلزله سال 737 هجری قمری درمنطقه خواف وروستاهای اطراف آن روی داده است وباعث ویرانیهای زیادی شد . این زلزله ویران کننده درصبح روز دوشنبه سیزدهم ربیع الاول سال 737 روی داد ومنطقه خواف راویران ساخت.(همان ؛ 330)

زلزله سال 1358 خرابیهای زیادی به باراورد که این امر باعث شدمردم هسته ی اولیه ی روستا رارها کنند وساخت وسازروستا رابه سمت شمال وشرق روستا گسترش دهند

تاریخچه تاریخی روستای براباد

/**/

درموردسابقه تاریخی روستای برابادچیزی دردست نیست تاانجا که صحبتی  بابزرگان وریش سفیدان روستاداشتیم براین بود که این روستا ابتدا گبرنشین بوده اند وبعدازان هندوهاوارداین روستاشده اند ودراین روستاساکن شدند اثاری به جای مانده ازانها نشان از زندگی هندوها دراین روستا رامی دهدتبه ای به نام تبه ی هندوسوز درقسمت غرب روستا واقع شده است که این نشان ازوجود هندوها دراین روستا رامی دهد .

باوروداسلام به این سرزمین انها ازاین روستا کوچ کرده اند  .تاانجا که ازمنابع تاریخی که دردسترس داریم حداقل قدمت ان به قرن هشتم هجری برمی گردد . زیرا شیخ زین الدین برآبادی خطیب وعارف مشهور قرن هشتم ونهم  هجری که خود اهل این  قریه بوده کتاب (معارف المعارف) رادرسال 836 هجری قمری دراین روستا نوشته است  وتاسال 829 به شاگردانش که حاکی از وجود حوزه ی علمیه ی دراین روستا می باشد بازنگری کرده است ونیز مزرعه نوراباد راکه دراین روستا بوده وقف دراویش کرده است وهمچنین حافظ ابرو خوافی درنیمه ی اول قرن نهم هجری درجغرافیای تاریخی خود برابادرا یکی ازروستاهای مشهورخواف ذکرکرده است . وباز درسال 1139 قمری نادرشاه افشار درزمان سلطنتش درجنگ باافاغنه روستای براباد رابه عنوان  بایگاه و دژانتخاب کرده ودشمن راسرکوب کرده کرده است .(ابراهیم زنگنه .ج 1 1370 .ص 185 )

نام قدیمی برابادگبراباد بوده  که بعد ازورود اسلام به براباد تغییر نام بیدا می کند . برآباددرلغت به معنی خشکی آباد می باشد.

وجه تسمیه برآباد

درموردکلمه (برآباد) وجه تسمیه ی به دسن نیامده است ولی چون این کلمه ازدوبخش ( بر) و(آباد) تشکیل شده است  ودرفرهنگ معین کلمه (بر) به معنی خشکی و(آباد)به معنی سرسبزی وآبادانی می باشد .

ترانه های محلی و اشعار

بمانده قوچ تیری بر سر لاخ               بسوزد سنگ دختر تا به دو شاخ

الهی زرگر کابل نمی مورد                مرا انگشتر دست تو می ساخت

رسید با ته دالان نورجان                             بدیدم کت کن قلیان نورجان

لب بالا دبالا نی نهاده                       که دشمنها بلاگردان نورجان

کلام الله ز کوه نور خیزد                             عسل و شیره از زنبور خیزد

ز فردای قیامت روز محشر                که از قبر محمد نور خیزد

کلام الله ز کوه تور خیرد                  عسل و شیره از زنبور خیزد

عسل و شیره از انگور ترش               که شوخی از زن مقبول خیزد

غلام شاعر داروغه گشته ناخوش                   در بالای شتر می آید خوش خوش

همین را بد نگو بیچاره شاعر              که کق و کور و نون هستک آدک کش

زنم پرش برم روی هوایت                 ز شم آنجا که بالای سرایت

زشم آنجا و گلجان را ببینم                سر و جانم فدای آن قدو بالت

غذاهای محلی

قلورترش قلو شیر ارزن پلو شیر برنج قورت کله جوش فله قورمه

طریقه درست کردن قلور ترش

مواد لازم برای درست کردن غذا: مقدار ماست (اگر گوسفند باشد بهتر است) یا گرماست،زرد چوبه- آرد سیر سیاه دانه زنجبیل دارچین و نمک . ابتدا ماست یا گرماست را در جایی می گذارند تا ترش شود . سیر کوبیده شده و بقیه وسیلی که نام بردیم را داخل ماستها می ریزیم و هم می زنیم تا سفت شود و آنرا در جایی می گذاریم بعد از یک یا دو روز که خوب ترش شد آنها را روی پارچه ای می ریزند  تا کمی سفت شود بعد آنها را با کف دست نرم می کنند و بعد از نرم شدن از الک نرمی رد می کنند تا کاملا صاف و یکدست شود بعد آنها را پهن می کنند تا خشک شود و بعد آنها را در زمستان صبح یا ظهر استفاده می کنیم.

طرز استفاده آن

برای چهار نفر مقدار 50 گرم از پودر قلورترش لازم است ابتدا کمی حدود 100 گرم روغن (روغن گوشت اگر باشد بهتر است) را در ظرفی ریخته می گذاریم که داغ شود و چند دندانه سیر را خرد می کنیم و داخل روغن می ریزیم و بعد از آن پودر را اضافه می کنیم و مقدار یک لیتر آب اضافه می کنیم و هم می زنیم تا جوش آید بعد قورمه (گوشت بریان) را به آن اضافه کرده و میل می کنیم.

طریقه درست کردن قلور شیر

ابتدا گندم را به آسیبا برده و قلور می کنیم و بعد آن را با الک نرم الک می کنیم و قسمت درشت آنرا جدا می کنیم و بعد به اندازه ای که قلور داریم به همان مقدار یا بیشتر باید شیر باشد بعد شیر را در دیگ ریخته و می گذاریم تا کمی گرم شود بعد قلورهای درشت را ریخته می گذاریم تا بجوشد بعد مقداری از آنهایی که الک کردیم به آن اضافه می کنیم و هم می زنیم تا کاملا همه آنها تر شود و خشک بعد از آنها را دم می کنیم (مثب برنج) و بعد از اینکه دم کشید آنها را روی پارچه ای پهن می کنیم و در زمستان موقع ناهار از آن استفاده می کنیم.

طرز استفاده

مقدار 150 گرم از قلورها را با حدود 5/1 لیتر آب و مقداری نخود و لویبا و غیره و پیاز و روغن گوشت و مقداری قورمه همه را با هم در ظرفی ریخته می گذاریم حدود 2 ساعت یا بیشتر بجوشد و بعد آنها را می توانیم بخوریم.

ارزن پلو

موارد لازم: ارزن کوبیده، حبوبات (مانند ماش و لوبیا) روغن آب ادویه سبزیجات مثل سلمه و بلقس سبز زمینی گوش قورمه پیاز.

ابتدا ارزنها را در آسیاب نرم می کنند تا ارزن و پوست آن از همدیگر جدا شود سپس ارزن ها را پاک نموده با آب می شویند تا خالص گردد . روغن و آب را داخل قابلمه ریخته حبوبات لازم را اضافه می کنند تا پخته گردد سپس پیاز و گوجه و سبزی و ادویه و سیب زمین و نمک و گوشت قورمه را هم اضافه کرده بعد ارزن ها را می ریزند تا آب آن خشک گردد و بعد مثل برنج دم می کنیم و بعد از یک ساعت آماده خوردن است و اگر دوست داشتیم می توانیم در آخر هر مقداری روغن اضافه کنیم.

 

 

قورمه

در موقع زمستان هنگامی که پروارهای خود را می کشند برای اینکه گوشتها خراب نشود گوشتها را تکه تکه می کردند و در یک دیگ چدنی می ریختند و آنرا تف می دادند تا بریان شود و کمی هم نمک می ریختند و بعد آنرا داخل شکمبه ای که از قبل تمیز کرده بودند می ریختند و هر موقعی که می خواستند از آن استفاده می کردند.

فله

هنگامی که گاو و یا گوسفند تازه می زاید تا 2 روز اول مایه زرد رنگی از پستانها بیرون می آید که به آن جیگ می گویند و طرز تهیه آن این است که ابتدا مقداری از این جیگ را با کمی شیر مخلوط می کنیم و روی شعله ملایم می گذاریم و هم می زنیم تا موقعی که کمی احساس سفتی کرد و بعد آن را از روی اجاق بر می داریم و روی زمین می گذاریم در حالی که آنرا هم می زنیم و تا حدود 2 دقیقه بعد از گذاشتن روی زمین هم می زنیم.

شیر برنج

ابتدا برنج را می شویم تا پاک شود و بعد آنرا با شیر مخلوط می کنیم و می جوشانیم تا غلیظ شود و آنرا موقع ناهار میل می کنیم.

قروت

طریقه درست کردن آن ابتدا شیر را داغ می کنند و تبدیل به ماست می کنند و بعد ماست را با تلمبه می زنند تا کره آنرا بگیرند و بعد از اینکه ماست را زدند تبدیل به دوغ می شود ودوغ را جوش می دهند تا سفت شود موقع جوش دادن دوق یکی باید آنرا هم بزند و حرارت آن ملایم باشد بعد از سفت شدن تبدیل به لج می شود و لج ها را می گذارند تا کاملا آتش خاموش شود و لج ها کاملا سرد شود و بعد از سرد شدن آنرا به کیسه که از مدخال درست شده می ریزند تا آب آن جدا شود (البته آبی که از این بیرون می آید را می گیرند و دوباره جوش می دهند تا تبدیل به قره قورت شود) و در آفتاب می گذارند تا کاملا سفت شود و بعد کمی نمک به آن اضافه می کنند و آنرا با دست گرد می کنند و در آفتاب در جایی که درست کرده اند می گذارند تا کاملا خشک شود بعد از خشک شدن در کیسه می ریزند و در تمام فصول از آن استفاده می کنند.

ضرب المثلها

 

 

همسیه از همسیه ارث مبر

چیزی که عوض در گله ندر

بادمجون بد آفد ندر

در بیو کفش کهنه نعمته

هر که خربز رمخوره پای لرزو منچین

فضول ببردن به جهنم  ورگفته هیزمو تر

یک دست صدا ندر

به یک گل بهار نمشه

دود از کنده پود بلند مشه

جیب خالی پوز عالی

هرچه سنگ ورپا لنگه

کوه به کو نمرس آدم به آدم مرس

از گدا و نو خشکه

 

اصطلاحات محلی روستا

 

 


اخکوک : زرد آلو                 استاق : حیوان غیر حامله                  ازقر : زیاد

اندر: برادر ناتنی                             انچست : نشستن                            اجیر : بیدار

او : آب                                       الیز : لگد زدن                                بارجا:ظرف

بی پته : بی ریشه                  بادار: ارباب                                   بادپیچ:گردباد

پتو : آفتاب زمستان                پیه: توده ابر سیاه                            پیشین: قبل از ظهر

تات:پیر                             پي شو : برو کنار                               تلنگ : هل دادن

تنبو : زیر شلواری                 دلجم : خاطر جمع                          رازینه : نردبان

رگاه: جدا کردن                             سردل:حوصله                                قچاق : پر زور

شخله: شاخه درخت              گشنه : گرسنه                                گهدود: کاه دان

وخه: بلند شو

 

عیدین

در ماه مبارک رمضان در روستا حال و هوایی دیگر دارد در سحر قبل از اذان مساجد اهل تشیع و تسنن به غزل خوانی می پردازند و مردم در موقع افطار فامیل را دعوت می کنند و دست جمعی به نماز تراویح می روند و 20 رکعت نماز تراویح را با جماعت می خوانند و یا در این 20 رکعت یک جزء قرآن را می خوانند تا آخرماه مبارک  قرآن را ختم می کنند و در آخر ماه به خاطر اینکه قرآن به اتمام رسیده جشن می گیرند . در روز عید مردم بعد از نماز به قربستان می روند و برای فوت شدگان خود فاتحه ای میخوانند و بعد به دید بزرگ فامیل می روند و از آنجا تک تک فامیل را دور می زنند صله رحم را به جای می آورند و مردم در این روز به جشن و شادی می پردازند.

در عید سعید قربان مردم بعد از نماز عید به سراغ فوت شدگان می روند و بعد از اینکه فاتحه ای میخوانند شروع به قربانی کردند می کنند و مردم در این روز به کمک یکدیگر می روند تا در قربانی کردن به هم کمک کنند و بعد از قربانی صله رحم را به جای می آورند و مردم قربانی را سه هسته می کنند . یک هسته را خیرات می کنند و یک هسته دیگر را با فامیل و هسته دیگر را برای خود هسته ای که برای فامیل هست از تمام فامیل دعوت می کنند و آن هسته را با فامیل می خورند.

بازیهای محلی روستا

ریگچه بازی بجل بازی ینگی هفت سنگ کوتخراب قایم موشک عیل من تپل من توشله بازی

مکانهای تفریحی روستا و گردشگری

تنگل مرق که در بهار آب زیاد دارد و در اوخر آب آن کم می شود.

چشمه گل مراد کشته  که فقط در فصل بهار آب دارد.

ال دنگ و باغات برآباد

مزار های روستا که در سطح روستا پراکنده است

لباس زنان

لباس زنان هم مثل مردان ازجنس کرباس که دارای پیراهنی گشاد و در رنگهای مختلف و شلوارهای گشاد و چین دار (تنبو) می پوشیدند روسریهایی سفید و بزرگ که به آن قطیفه می گفتند بر سر می کردند و بالای قطیفه پارچه ای سیاه رنگ می بستند و مسکتی روی پیراهن می پوشیدند و چادر شب را خودشان در کارگاههای خود تولید می کنند بر سر می کردند.

لباس مردان در دوران قدیم

مردان منطقه لباسهای محلی سر تا پا سفید که از جنس کرک پشم کرباس پنبه و نخ می باشد که به وسیله خود در کارگاههای خاص خود تولید می کردند که این لباسها در تابستان سرد و در زمستان گرم بودند لباسهای آن ها عبارتند از دستاری فی د و پر پیچ و خمی که یک بال نیم متر از جلو یا پشت سر آن آوزیران است که در اصطلاح محلی به آن لنگته می گفتند و پیراهن سفید و گشاد و دارای پرچین و بلند تا زانو همراه با مسکت و در زمستان کت بلند یا پالتو که تا زانو می آمد از جنس پشم یا کرک می باشد و شلواری بلند و گشاد که از جنس کرباس می باشد که در اصطلاح محلی تنبو می گفتند می پوشیدند.

مراسم عزاداری

هنگامی که کسی فوت می کرد اول فامیل نزدیک را خبر می کنند و بعد از اینکه اقوام را اطلاع دادند از طریق بلند گوی مساجد برای عموم مردم اطلاع می دادند بعد از آگاهی مردم و ساعت مقرر میت را در تابوت قرار می دهند و مراسم تشییع به طرف غسالخانه انجام می گیرد و بعد از اینکه جنازه را غسل و کفن نمودند در مسجد غسالخانه نماز جنازه را به صورت جماعت برگزاری می کنند مردم در تشیع و نماز جنازه حضوری باشکوه دارد در این مراسم برادران اهل تشیع و تسنن شرکت می کنند. بعد از برگزاری نماز جنازه به طرف قبرستان تشییع شده مراسم تدفین همراه با خواندن قرآن و سخنرانی کوتاه سرقبر انجام می گیرد و امام جمعه طی سخنرانی به مردم می گوید که هر کس طلبی از میت دارد به اقدام نزدیک بگوید بعد از ختم خاکسپاری مردم به منزل متوفی آمده و با خواندن قرآن سعی در تسکین و تسلیت بستگان متوفی دارند . مراسم عزاداری در روستا برای اهل تسنن دو روز در مسجد و برای اهل تشیع سه روز صبح در مسجد محل برگزاری می شود و افرادی که نتوانستند در این مراسم شرکت کنند به خانه اقوا و فامیل نزدیک متوفی می روند . در سه روز اول تغذیه بزرگان فامیل جمع می شوند و برای انجام این مراسم با هم مشورت می کنند و هر کس به اندازه توان خود کمک می کند (چون بنابر عرف منطقه دست نیست که در روزهای اول دوم و سوم از خانه متوفی چیزی خرج کنند) تا از میهمانان دور و نزدیک که برای مراسم آمده اند پذیرائی کنند بعد از سه روز تعذیه ، میهمانی را می دهند و (برادران اهل تشیع هفتم و چهلم و سال را می گیرند) بعد از روز سوم صاحب تعذیه از مردم تشکر می کند و اجازه برگزاری مراسم را به اقوام می دهد.

مراسم روز عاشورا

با نزدیک شدن به محرم تعدادی از خانم های روستا به غبار روبی حسینه می پردازند و پسران روستا پرچرم های سیاه را به حسینه و اطراف حسینیه و داخل روستا را تزیین می کنند . به علت مهاجرت عده زیادی از افراد روستا به شهر از ابتدا محرم تمامی افراد که به جزء مردم روستای بوده اند و در شهر زندگی می کنند با آمدن محرم به روستا می آیند مراسم شب اول تا عاشورا تقریبا شبیه هم است، شب اول ابتدا در جلو مسجد افراد جمع می شوند و به صورت دایره ای به سینه زنی مشغول می شوند تا تمامی افراد روستا جمع شوند و به صورت یک دسته و چند تا علم که  تشکیل شده است یک چوب بلند و یک تکه فلزی که تبرک شده است به اسم ائمه  در سر چوب و پارچه هایی که تمیز و مرتب به این چوب با حالت خاصی می بندندو مثلا اسم این علم را می گذارند علم حضرت ابوالفضل و دسته  که جمع شد در اطراف روستا دسته دور می زند و نوحه خوانی می کنند تا همه اهالی روستا به دسته ملحق شوند و دسته به حسینه که می رسد ابتدا نوحه خوانی و سینه زنی و بعد سخنرانی امام جماعت روستا تا شب عاشورا که در ایام محرم افراد روستا شام و ناهار دسته را به عهده می گیرند و به صورت نذر در ایام محرم دسته را دعوت می کنند . در شب شام غریبا که واقعا روستای ما هم غریب می شود چون تمامی اهالی که از شهر آمده اند ر عصر عاشور به شهر می روند  و شام غریبان مردم روستا را در اطراف روستا دور می زنند و امشب با همه ی شبها فرق می کنند که به علت اعتقادات خاص اهالی روستا با پا لخت به دنبال دسته حرکت می کنند و به جای سینه زنی امشب به سرشان با دست می زنند و در دست داشتن شمع دسته به دو دسته کوچک تقسیم می شود که اگر دسته اول حرکت کند و بعد دسته دوم می نشیند و با ابیاتی در وصف امام حسین بر لب حرکت می کنند.

در روستا ما شام غریبا آخرین شبی است که مراسم داریم و مردم روستا به علت اعتقاداتخود تا چهل و هشتم در هیچ مراسم شادی شرکت نمی کنند و حتی بعضی از مردم تا آنروز لباس سیا بر تن ندارند.

مراسم روز عاشورا در روستای برآباد به این صورت است که در صبح عاشورا تمامی مردم در حسینه ی روستا جمع می شوند مردان روستا به نوحه خوانی در جلو مسجد می پردازند وقتی مردم جمع شدند همه با هم مردان در جلو و زنان در عقب به صورت دسته و مردان علم هایی دارند که مبنا به اعتقادات مردم هر علم را اسمی می گذارند علم روز عاشورا که فقط در روز عاشورا از آن استفاده می کنند و همان طور که به سوی یکی از مزارهای روستا که شیخ صوفی نام دارد به نوحه خوانی و مدیحه سرایی می پردازند. دسته وقتی به شیخ صوفی می رسد.

مراسم عروسی در قدیم

در زمان قدیم روز اول گندمها را در خانه داماد پاک می کردند و خانواده داماد فامیل دور و نزدیک و همسایگان را برای پاک کردن گندم خبر می کردند و مردم برای پاک گندم دیره و تنبک می زدند و هر کس برای گندم پاک کردن می آمد و شیرینی هم می آورد. گندم را که پاک کردن به آسیاب می برند تا آرد کنند و آردها را بین خانواده عروس و داماد تقسیم می کردند.

روز بعد به هیزم کوچک می رفتند که این هیزم کوچک را برای نان پختن بود که چهار تا چارپا بود که دو تا برای خانواده عروس و دو تا برای خانواده داماد می بردند و روز بعد از هیزم کوچک هیزیم بزرگ بود 20 تا 30 تا چارپا برای هیزم  بزرگ می بردند که قبل از رسیدن به روستا مردم با دهل به استقبال آنها می رفتند و برای همه آنها شیرینی می بردند و به هر افرادی که با چار پای که اول و دوم و سوم و چهار زود تر به روستای می رسید پارچه ای ابریشمی را به گردن چارپا می بستند و یک چارپا را به کد خدا و یک چار پا را به خانه انصاف و یک چارپا را به آخوند و بقیه را 2 رصد را به داماد و یک رصد بقیه را به خانه عروس می دادند و آن شب را حنا بندان می کردند و روز بعد خانواده داماد و عروس هر یک مجلس جدا گانه ای می گرفتند و مخارج آن مراسم به عهده داماد می باشد . 3 گوسفند را برای خانواده عروس و 3 گوسفند را برای خانواده داماد می کشتند . روز عروسی داماد را به دهانه قنات برده که سقاوه ای داشت و در آنجا اصلا و لباسهایش را بر تن او می کردند و مردم به رقص و آزاد می پرداختند تا داماد از سقاوه بیرون آید و بعد با دیره و دهل زدن به سمت خانه عروس حرکت می کردند.

مراسم عروسی

بعد از گذشت مدتی از دوران نامزدی و شناخت بیشتر یکدیگر خانواده داماد با خانواده عروس در مورد عروسی و تاریخ مراسم عروس صحبت می کنند بعد از اینکه با هم به توافق رسیدند عروس و خانواده آنها به همراه داماد برای خرید جهیزیه و لوازم  زندگیو  لباس و غیره به بازار می روند و بعد از خرید آنها به خانه عروس می برند شب قبل از عروسی مراسم جنابندی(حنا حنا) برگزار می شود و اقوام داما مقداری حنا در ظرفی درست کرده و آن را به خانه عروس می برند از آن حناهای درست شده ابتدا عروس و داماد  کف دست و انگشت کوچک یکدیگر را حنا می کنند  و بعد میهمانها دستهای خود را حنا می کنند و این مراسم همراه با چای و شیرینی و شام به پایان می رسد روز عروس که اقوام و خویشان دور و نزدیک و همسایه ها و دوستان را از قبل با استفاده از نامه خبر کرده اند برای مراسم عروسی به خانه داما می آیند بعد از صرف نهار مراسم خاصی برگزار می شود که در این مراسم داماد را به حمام می برند و بعد از حمام لباس دامادی را بر تن او می کنند و بعد از اینکه داماد را کاملا آمده کردند به همراه فامیل و غیره به نزدیک خانه عروس می روند و در درب خانه عروس منتظر می مانند که این مراسم همراه با آوازهای محلی همراه است  بعد از چندی انتظار پدر بزرگ یا یکی از بزرگان نزدیک عروس چادر عروس را بر سر عروس گذاشته و عروس را از خانه بیرون می اورند و در کنار داماد قرار می دهند و بعد از قرار گرفتن عروس و داماد در کنار هم مردم رباعی  برای آنها می گویند و پول و شیرینی بر سر عروس و داماد می ریزند و این همراه همراه دیره و آوازهای و رقصهای محلی است و عروس و داماد را پیاده به خانه داماد برده و در طی مسیر رباعی های گفته می شود.

اطرافیان داماد جلوی پای عروس فرشی به صورت هدیه پهن می کنند و عروس و داماد از زیر قرآن عبور می کنند و وارد خانه بخت می شوند و لازم به ذکر است که فامیل داما قبل از اینکه عروس را ازخانه بیرون ببرند یکظرف و اسبابی از لوازم خانگی را از خانه عرسو پنهانی به خانه داما می برند و این را می گویند که ما عقل عروس را بردین . روز بعد از زفاف اقوام و همسایه ها مراسم تخت جمع کنی را در خانه داماد همراه با چای و شیرین به پا می کنند و وسایل و جهیزیه عروس در خانه داماد چیده می شود و همسایه ها و اقوام و دوستان به دیدن عروس و داماد رفته و پا تختی به او می دهند و تخت عروس را جمع می کنند. با ختم مراسم تخت جمع کنی داماد اقوام و بستگان عروس را دعوت می کند و سپس اقوام اقدام به دعوت کردن زوجین و بستگان آنها می نمایند و عروس و داماد به خانه آنها برای صرف شام یا نهار رفته و از آنها هدیه ای را هم می گیرند.

مراسم ازدواج در دوره جدید

انتخاب همسر با آگاهی زوج از زوجه و خانواده وی و یا با شناخت بستگان زوج از زوجه و خانواده ولی صورت می گیرد به این صورت که یکی از بستگان زوج موضوع را به صورت محرمانه با بستگان نزدیک زوجه مطرح می کند و منتظر جواب آنها می ماند در صورت رضایت طرفین تعدادی از زنان وابسته به پسر (زوج) هدیه ای یا نشانه ای به خانه دختر (زوجه) می برند و اقوام و بزرگان زوجین در خصوص تعیین مهریه و شرایط ازدواج گفتگو می نمایند. بعد از اینکهطرفین به توافق رسیدند هر دو طرف برای آزمایش به آزمایشگاه می روند و بعد از آن که نتیجه آزمایش آمد و جواب مثبت بود به عقد هم در می آیند و بعد از توافق به همراه بستگان و فامیل نزدیک به بازار می رود و هدایایی مثل لباس و زیور آلات و... برای زوجه می خرند و هدایای گرفته شده را خانواده داماد داخل بسته هایی می کنند و این بسته ها را درون سینی می گذارند و طی مراسمی همراه با دیره زدن توسط اقوام و همسایه ها به خانه زوجه برده می شود که خانواده زوجه در مقابل به رسم و تشکر بعد از تحویل گرفتن هدایا دستمال و مقداری شیرینی به میمانان می دهند

شب عقدی همسایه های اقوام و بزرگان طرفین را خبر می کنند و در خانه عروس جمع می شوند و مراسمی می گیرند و آن مراسم همراه با موسیقی و رقص های محلی است و پذیرایی با شیریمی و بعد به هر یک از مهمانها مقداری شیرینی و قند می دهند. در طول دوران نامزدی زوجین و خانواده های آن با همدیگر رفت و آمد داشته و از همدیگر دعوت می کنند تا خودمانی تر شوند.

منابع آبی روستا

روستا برآباد به دلیل قرار گرفتن بر روی سفره های وسیع آب زیر زمینی بیشتر از قنات استفاده می شود و رودخانه دائمی وجود ندارد از جمله قناتهای آن قنات سینه و قنات ده می باشند که طول قنات سینه برآباد حدود9 کیلومتر و قنات ده حدود 8 کیلومتر می باشد که مسیر قنات سینه از سمت غرب شروع می شود و به سمت شمال شرق خود را می کشاند که عمق آخرین میله (چاه) آن حدود 90 متر می باشد. قنات ده که از سمت غرب شروع و به سمت شرق می رود که عمق آخرین میله (چاه)آن حدود 95 متر می باشد.

این روستا دارای 28 طاقه که هر طاقه 12 ساعت می باشد که هر شبانه روز 2 طاقه می باشد که واحد اندازه گیری آن سرقه می باشد که هر سرقه پنج و نیم دقیقه می باشند که وظیفه تقسیم آب بر عهده صاحب طاقه می باشد . در گذشته که ساعت وجود نداشته است با استفاده از پیاله تقسیم آب می کردند.

ناهمواریها

روستای برآباد از نظر موقعیت مکانی در دشت صاف و وسیعی واقع شده که اطراف آن بیابان صاف و بکدست می باشد و فقط قسمت شرق آن کوه قرار دارد از جمله کوههای منطقه کوههای الدنگ سفید کوه شیش آب کرقن بچه ور دوش کوههای مرغ دیزباد

پوشش گیاهی

عواملی از قبیل اقلیم گرم و خشک ارتفاع ناچیز از سطح دریا باعث شده تا اراضی اطراف روستا از وضعیت پوشش گیاهی مناسبی برخوردار نباشد

وضعیت بادها

در روستا تقریبا در همه فصول سال وزش باد در این منطقه جریان دارد و شدت آن با توجه به فصل متغیر است.

1-بادهای شمال شرقی (معروف به بادهای 120 روزه سیستان) این بادها عمدتا در  طی اواخر بهار تا اواسط پائیز می وزند و از شدت بسیار زیادی برخوردار هستند و همچنین چون وزش این بادها به صورت تقریبا مداوم در طی این مدت ادامه می یافته که در گذشته روستا به علت زیاد بودن باد اقدام به ساختن آسیابهای بادی متعددی ساخته اند که بعضی از آنها همچنان باقی مانده است.

2-بادهای شرق و شمال شرق (معروف به باد نیشابور) عمدتا در فصل پائیز و تابستان می وزند و اگر در بهار شروع به وزیدن کند باعث پراکندگی ابرهای بارش زا می شود.

3-بادهای شمال غربی و غربی: تحت فعالیتهای توده های غربی می وزند و چون باران آور و مرطوب بود تاثیر مثبتی در فعالیتهای کشاورزی روستا دارند که به آن باد قبله گویند.

4-بادهای  جنوب و جنوب غربی : که به باد فراه معروف است که در فصل بهار موجب جمع آوری ابرهای باران زا می شود و موجب ریزش باران می گردد.

جنس خاک

جنس خاک در این منطقه از نوع دشت آبرفتی بوده و خاک های آن از قبیل خاک رس و شن و سنگ ریزه فراوان است البته خاک کشاورزی منطقه  حاصلخیز و استعداد زیادی برای کشاورزی دارد ولی به علت کمبود آب زمینها بایر مانده است و فقط قسمت غرب روستا کشاورزی وجود دارد.

وضعیت قالی و توبافی در روستا

صنعت قالی بافی از قدیم در روستا بوده و از جایگاه ویژه ای در منطقه برخوردار است ولی امروزه کمتر مردم به قالی و توبافی می پردازند و به ندرت این کارگاه ها فعال و دائمی به چشم می خورد و به خصوص صنعت توبافی که فقط تعداد کمی آن هم از زنان قدیمی هستند که به این کار مشغول هستند و محصولاتی که تولید می کنند مانند- قالی ابریشم- قالی اسب و غیره و از صنعت توبافی وسایلی مانند حوله جانماز و چادر شب را تولید می کردند.

دامداری

بر اساس اطلاعاتی که به دست آوردیم تعداد دام سبک روستا حدود 4000 هزار راس که در غالب گله های 700 تایی تا 1200 تایی در مراتع  اطراف روستا که در سمت شرق و شمال شرق می باشد به چرا مشغول هستند که از 20 اسفند ماه بیرون می روند و تا موقع سردی هوا در مراتع اطراف روستا به چرا مشغولند و در زمستان موقع زه و زای گوسفندان به روستا منتقل می شود.

تعداد دام سنگین روستا حدود 1000 راس می باشد که به صورت دستی دوشیدن می شود که دامهای سنگین روستا در قسمت غرب و جنوب غربی روستا قرار دارد روزانه حدود 10 تن شیر تولید می شود و دارای 3 مرکز جمع آوری شیر می باشد یک شرکت تعاونی گاوداران که برای رفاه حال مردم است احداث شده و در حال حاضر از روستاهای اطراف شیرهای خود را به این مرکز می آورند و این مراکز شیر های تولید شده را به خواف-نیشابور مشهد تربت حیدریه فریمان صادر می کنند.

وضعیت اقتصادی روستا

وضعیت اقتصادی هر جامعه ای حاصل شرایط جغرافیایی طبیعی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه است و بطبع آن برخورداری از امکانات و شرایط بخشهای مختلف اقتصادی چهره نواحی را متاثر می سازد فعالیت اقتصادی روستا برآباد مانند اکثر روستاهای شهرستان زراعت و دامداری است که مختص بازر آن سنتی بدون فعالیت است. بر اساس اطلاعاتی که به دست آوریم مجموع اراضی آبی روستا 160 هکتار است و اراضی دیم آن 600 هکتار می باشد.

مردم این روستا اکثرا به دنبال دامداری و کشاورزی می باشند که از جمله محصولاتی که تولید می کنند: گندم جو ذرت نخود پنبه پیاز سیر سبزی خیار کدو بادمجان می باشد.

که از این محصولات سیر و سبزی و خیار برآباد در منطقه دارای آوازه ای است که سبزی و خیار منطقه به اکثر شهرهای اطراف صادر می شود. از جمله شهرهای که سبزی صادر می شود تایباد باخرز-تربت جام گناباد رشتخوار قائینات بیرجند- بجستان سراسان و... که با این کار بعضی از جوانها به این شغل روی آورده اند و از جمله فعالیت های اقتصادی روستا تولید قالی و توبافی است و همچنین تولید شیر و گوشت می باشد که سهم مهمی در منطقه دارد.

مراحل توسعه فیزیکی

هسته اولیه روستا با احداث مسجد و میدان در غرب روستا شکل می گیرد این هسته دارای بافتی درهم با مساکن تخریب شده معابر کم عرض با پیچ و خم از ویژگیهای این مرحله است.

مراحل مختلف توسعه روستای برآباد در سه دوره زمانی انجام گرفته

مرحله اول توسعه روستا قبل از سال 1342

در این مرحله روستای برآباد عمدتا در شرق هسته مرکزی شکل می گیرد بافت این مرحله نسبت به هسته اولیه کاملا متمایز است معابر مستقیم با عرض یکنواخت از ویژگیهای این مرحله می باشد.

مرحله دوم توسعه روستا سالهای 42-57

در این مرحله روستا تحت تاثیر جاده بین شهری به سمت جنوب و شرق مرحله اول گسترش یافته است. احداث واحدهای مسکونی با مساحت زیاد و معابر عریض از ویژگیهای این مرحله است.

مرحله سوم توسعه روستا سال 57

در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی روستای برآباد عمدتا در قسمت شرق و شمال گسترش پیدا کرده است و اخیرا هم که توسعه روستا به سمت شمال شرق است دارای شکلی شطرنجی و منظم می باشد و کوچه های عریض از ویژگیهای این مرحله است.

آثار باستانی

از جمله آثار باستانی این روستا : مسجد جامع شیخ زین الدین آب انبار ها (حوض جوجو که هنوز استفاده می شود حوض میدان: حوض سینه ) و آسیا بادها

پیشینه تاریخی روستا

این روستا به دلیل اینکه هنوز در مورد آن کار نشده است آثار چندانی در دست نیست ولی با توجه به آثار برجای مانده و نقل و قولهای سینه به سینه که به ما رسیده است حاکی از آن است که روستای برآباد از قدمت زیادی برخوردار است و احتمالا قدمت آن به قبل از اسلام می رسد در مورد وجه تسمیه برآباد هیچگونه مدرک یا سند تاریخی که قابل اسناد باشد وجود ندارد و با توجه به گفتگوی انجام شده با اهالی روستا حاکی از آن است که نام روستا تا قبل از اسلام«گبر آباد» بوده که بعد از آنها هندوها بوده اند که هنوز هم ثپه ای که هندوها اجساد را می سوختند وجود دارد و به نام --- هند و سوز معروف است و آن در قسمت شمال غربی روستا قرار دارد.

این روستا بر اثر زلزله کاملا تخریب شده و مجددا باسازی شده است و بنام برآباد به معنی بیابان آباد معروف است.

حوادث تاریخی روستا

در سالهای قبل از اسلام که روستا گبرنشین بوده است زلزله ای رخ داده که باعث ویران شدن تمام روستا شد.

در سال 58 زلزله ای رخ می دهد که خرابی زیاد به بار می آورد که همین امور باعث می شود که مردم از بافت قدیمی مهاجرت کنند.

دسترسیهای مناسب و همچنین قرارگیری در زمین صاف و مسطح و وجود شبکه معابر منظم سهولت دسترسی به خوبی در تمام بافت روستا به چشم می خورد و روستا دارای یک خیابان اصلی و آسفالته و یک خیابان درون شهری و ترانزیت می باشد که همین قرار گرفتن آن در حاشیه جاده ترانزیت درون شهری باعث شده که مردم ساخت و ساز را به آن قسمت ببرند و باعث پیشرفت روستا به سمت شرق و شمال شرق شود. این روستا دارای 3992 نفر و 900 خانوار می باشد.

شیوه معماری جدید روستا

در معماری جدید روستا هر کس برای خود خانه ای مجزا دارد که هر خانه از 200 متر کمتر نمی باشد که اکثر خانه های جدید با آجر و سیمان می باشد و هر خانه دارای یک یا دو اتاق خواب و یک اتاق پذیرائی و یک حال و یک آشپزخانه می باشد که قسمت دام آنها از خانه جدا می باشد و در منطقه ای دیگر است.